سریال تردید قسمت 198 دوبله فارسی
آدرس کانال مشکی ترکی
https://www.youtube.com/channel/UCmu9...
لینک کانال تلگرامی مشکی:
https://t.me/meshkimedia
داستان قسمت آخر روزگارانی در چوکوروا، فصل دوم. زلیخا و ایلماز به هم میرسند؟ مژگان زلیخا را میکشد؟
https://youtu.be/kcBp2BUALz0
داستان قسمت آخر سریال گودال، فصل سوم. راز یاماچ لو میرود؟ وارتلو فدا میشود؟
https://youtu.be/xszDBYpVIXk
داستان قسمت آخر سریال زن، فصل سوم. بهار و عارف عروسی میکنند؟ عاقبت شیرین چه میشود؟
https://youtu.be/PABScOevTfU
داستان قسمت آخر سریال تردید، فصل دوم. چه بلایی سر ریحان میآید؟ راز بزرگ عزیزه چیست؟ پدر میران کیست؟
https://youtu.be/canJbyG5KkQ
محمود که به خواست عزیزه مامور حفاظت از جان میرا ن و هازار شده وقتی می بیند که میران توسط پلیس های قلابی که جهان اجیر کرده به اداره پلیس برده نمی شود بلکه او را به بیراهه می برند جلوی آنها را می گیرد و میران را فراری می دهد اما هنگام فرار تیر می خورد. جهان به مامورهای قلابی دستور داده که به میران شلیک نکنند. میران و محمود بین صخره ها پنهان می شوند و میران از حرف هایی که بین ماموران رد و بدل می شود متوجه می شود کسی که پشت همه این اتفاق ها پنهان شده جهان شاداغلوست. محمود از او درخواست می کند کسی را که پشت این ماجراست لو بدهد تا شاید بتوانند از آن طریق عزیزه را که غیبش زده پیدا کنند. میران باورش نمی شود بعد از این همه بلایی که عزیزه سر او و خانواده اش آورده، محافظ جان او شود. برای همین از گفتن اسم جهان به محمود طفره می رود و در ضمن مسموم شدن ریحنان را هنوز از چشم عزیزه می بیند.
جهان که منتظر است تا مزدورها میران را نزد عزیزه ببرند تا میران قاتل عزیزه شود وقتی می بیند او فرار کرده به عمارت شاداغلو بر می گردد تا خبری از میران به دست بیاورد.
هازار به همراه فیرات و نصوح به عمارت شاداغلو بر می گردد و ریحان را آنجا پیاده می کنند و خودشان برای پیدا کردن میران می روند. هازار با محفوظ تماس می گیرد تا با او صحبت کند. ریحان که تحمل از دست دادن میران را ندارد و از وقتی که فهمیده او را نه به اداره پلیس بلکه به جای دیگری برده اند از راه پشت بام از خانه خارج می شود تا به عمارت اصلان بی برود و طبق حرفی که از نصوح شنیده که ممکن است مسموم کردن ریحان و دزدیدن میران به خاطر انتقام مرگ اصلان و از طرف فسون انجام شده باشد از او حساب بپرسد. نصوح وقتی می فهمد که ریحان رفته سریع دنبال او می رود و می گوید: « من مقصر همه این اتفاقا هستم. حالا پشیمونم. از تو یاد گرفتم که چطور انسان خوبی باشم. او از ریحان خواهش می کند که به عمارت برگردد و مراقب خودش و بچه توی شکمش باشد و خودش سراغ فسون می رود تا از او در مورد میران و عزیزه بپسد. چون به گفته ریحان مطمئن است که عزیزه به ریحان کمک کرده است.
زهرا به هتل و به اتاق محفوظ می رود و دوباره از او می خواهد که در مورد دلشاه چیزی به هازار نگوید واگرنه زندگی آنها از بین خواهد رفت. اما محفوظ می گوید: «برای این کارا دیگه دیر شده.» هازار به اتاق او می آید و زهرا خودش را پنهان می کند و هازار به محفوظ توضیح می دهد که ریحان مسموم شده و یکی از دوقلوهایش را از دست داده و میران هم غیبش زده که شاید همه اینها کار فسون باشد که خواسته انتقام اصلان را بگیرد. محفوظ با شنیدن اینها منقلب می شود و به هازار می گوید که فسون می داند او پدر ریحان است و چنین کاری نمی کند.
هازار از هتل خارج می شود و به او خبر می رسد که میران حالش خوب است